×
×
خبرخوان شهر و روستا

فرهنگ بازار / گفتگوی اختصاصی با علیرضا افشار پارسا
انصاف، مردم‌داری و مهربانی در کبابی افشار

  • کد نوشته: 1958
  • ۳۰ آبان
  • ماهنامه سلام ری در شماره سوم خود که به بررسی عملکرد چهره های موفق در مسائل فرهنگی شهرستان ری پرداخته به سراغ علیرضا افشار پارسا بازرس سابق اتاق اصناف و یکی از بازاریان خوش انصاف رفته و پیرامون فرهنگ بازار گفتگو کرده است.
    انصاف، مردم‌داری و مهربانی در کبابی افشار
  • به گزارش پایگاه خبری تحلیلی عصر ری، شاید تصورش دور از ذهن باشد که جوان ۳۵ ساله ای که هر روز پشت دخل قدیمی ترین کبابی شهرری(تاسیس ۱۳۲۲) جنب درب ورودی حرم سید الکریم (ع) پاسخگوی زائران است، معروف ترین چهره تاثیرگذار سال ۱۴۰۰ در شهرستان ری باشد.

    علیرضا افشار، جوانی است که هنوز وارد میانسالی نشده اما بیش از ۳۷۵ پرونده فساد و تخلف در حوزه حفظ حقوق عامه را کشف یا پیگیری و بررسی کرده و مجموع پرونده های کشف و بررسی شده از سوی او و تیمش  بیش از یک هزار و ۲۰۰ میلیارد تومان ارزش داشته است.

    یکی از گمشده های امروز در بازار که نیاز به بازنمایی فرهنگ اصیل ما ایرانی ها دارد، مسئله انصاف می باشد و همین رویکرد منصفانه است که کبابی افشار را همچون نگینی درخشان در بین اصناف شهرری نمایان می کند.

    متن گفتگوی اختصاصی علیرضا افشار پارسا با ماهنامه سلام ری به شرح زیر است که خواندنش خالی از لطف نیست.

     

     

    اولین سوالم در رابطه با سابقه فعالیت در بازار است. چند سال است که در بازار فعالیت دارید؟

    ۱۸ سال است که در بازار فعالیت دارم و از زمانی که یادم می آید توسط پدربزرگ خدابیامرزم به مغازه میرفتم و به من کار یاد می داد.

    در شرایط فعلی اقتصادی کشور و سختی معیشت، چه کارهایی را در شغل خودتان برای کمک به خرید مردم کرده اید؟

    ما در مغازه سعی میکنیم حق سرویس و مالیات ارزش افزوده نگیریم چون باعث بالا رفتن قیمت غذا می شود. از سودمان هم کم کردیم، چون ملک برای خودمان است و نیازی نیست اجاره بدهیم. به این شیوه سعی کردیم مردم را در این شرایط سخت درک کنیم.

    ویژگی های فرهنگی یک کاسب موفق چه چیزهایی است؟

    از نظر من یک کاسب خوب همیشه باید خودش را جای خریدار بگذارد و به کاسبان عزیز عرض می کنم که شما وقتی میخواهید یک جنسی را به مردم بفروشید، خودتان را جای مردم بگذارید.

    روایت کوتاهی از تاریخچه کبابی افشار در بازار قدیم حرم که مدیریت امروزش به دست شما رسیده، بیان کنید؟

    این مغازه در طی سال ها توسط پدربزرگم حاج نعمت افشارپارسا خریداری شده‌ و اولین باب آن را در سال ۱۳۲۲ خرید.

    در سال ۱۳۴۷ تمامی باب ها را یکی کرد و در سه طبقه (زیرزمین ، همکف ، اول) هرکدام به متراژ ۸۰ متر، این بنا ساخته شد.

    حساب و کتاب بازار این دنیا چه فرقی با آخرت دارد؟ فکر کردن به این چیزها چه تاثیری بر کاسب دارد؟

    حساب کتاب این دنیا این است که میتوانی بروی وام بگیری و بدهی هایت را بدهی مثلا اگر کسی پول دستی گرفت، می‌تواند از بانک وام بگیرد یا قرض کند و پس بدهد.

    اما آن دنیا وقتی می خواهند به حساب کتابت برسند، فقط اعمال خودت را نگاه می کنند. فقط اعمال خودمان باعث می شود که اهل بهشت و یا اهل جهنم شویم.

    بله ما به خاطر مجاورت با حرم سیدالکریم (ع) هر چند روز یکباری که کسی را برای دفن به حرم می آورند خیلی به مرگ و میر فکر می کنیم و سعی من این است که با رفتارم در زندگی و کسب و کار عاقبت به خیر بشوم.

    ماجرای دیوار مهربانی در محل کاسبی شما چیست؟ فرهنگ‌سازی کمک به نیازمندان را برای چه در کنار کاسبی قرار دادید؟

    ما از قدیم این دیوار مهربانی را داشتیم و به آن غذای حضرتی می گفتند یعنی هر کسی که می خواست خیرات بدهد، می آمد صندوق پیش پدربزرگم پول می گذاشت و می گفت هر کس غذا خواست به او بدهید‌، ما هم هرکس می آمد و غذا میخواست به او غذا می دادیم.

    خودمان هم در آن شریک می شدیم مثلا آقایی می آمد به اندازه دو سیخ کباب پول می گذاشت می رفت، وقتی کسی می آمد می خواستیم آن دو سیخ کباب را بدهیم، نوشابه هم می دادیم. از قدیم این رسم در صنف های مختلف بوده است.

    الان مشتری هایی داریم که بالای ۴۰ سال است پنج شنبه ها می آیند پول می دهند و می گویند تا شب این پول را به مردم غذا بدهید.

    روی دیوار مغازه، کاغذی نصب کرده اید که رویش نوشته شده: «به قدر وسعمان و به قدر نیازتان؛ نسیه هم می‌دهیم.» از این پیام، چه هدفی را در سر داشتید؟

    ان شاالله خدا هیچ مردی را شرمنده زن و بچه اش نکند و بدترین چیز شرمندگی مرد جلوی زن و بچه اش است.

    بارها شده است مشتری کارت کشیده اما کارت موجودی نداشته، به او نگفتیم موجودی ندارد و گفتیم سیستم قطع است شماره کارت دادیم بعدا واریز کند.

    خود آن آقا هم منظور ما را متوجه می شود، لبخندی می زند و می رود.

    این ها کار خاصی نیست که انجام دادیم و بعدا بگویند ریا کرده است بلکه ما که مدعی پیروی از اهل بیت هستیم، باید همینگونه باشیم و خدا کند که گرفتار شیطان نشویم.

    چند سالی است که خیلی‌ها معتقدند کسبه امروزی منفعت مالی خود را بر هر چیز دیگری ترجیح می‌دهند اما در همین دوران هم کسبه‌ای پیدا می‌شود که مصداق کاسب حبیب‌الله ‌است، در این باره توضیح کوتاهی بدهید.

    به نظر من این حرف اشتباه است و من در طول عمرم، خیلی از کسبه را دیدم که برای آخرتشان کار می کنند.

    قیمت خوب و ارزان، برخورد خوب و رعایت بهداشت، سه گانه فرهنگی در کسب و کار شماست. برای این ها چه کرده اید؟!

    من همیشه سعی کردم یکی از اصولی که در کارم رعایت می کنم بهداشت باشد.

    هم برای خودم خوب است، هم باعث می شود مشتری دوباره برگردد و هم هیچ ارگانی نمی تواند ایرادی از ما بگیرد.

    ما همیشه سرمان هم جلوی دستگاه های نظارتی بالاست، هم جلوی خدای خودمان که کار غیر بهداشتی نمی کنیم.

    چندین بار هم به کارگرها گفتم که اگر مشتری ها نباشند هیچکدام از ما هم نیستیم، پس حواستان به تکریم و احترام مشتری باشد.

    دوست دارید چه کار فرهنگی بر زمین مانده ای را در حوزه اصناف و بازار انجام دهید؟

    دوست دارم یک کار فرهنگی در اصناف انجام بدهم که هیچکدام از کاسبان عزیز ما دیگر تخلفی نکنند و مشتری را جای خودشان بدانند.

    یک کاری صورت بدهیم که هیچ مردی شرمنده ی زن و بچه اش نشود.

    هیچ مردی تا آخر شب توی خیابان ها نچرخد تا بچه اش بخوابد که یک وقت او را نبیند و از او چیزی درخواست کند که نتواند تهیه کند. 

    می گویند از زمان تاسیس دو زنگ طلایی رنگ سردر مغازه آویزان بوده، راجع به آن ها توضیح بدهید.

    این زنگ ها در سال ۱۳۲۲ توسط پدربزرگم آویزان شده و به خاطر خوش آمد گویی به افراد صاحب نام و مسن بوده، به طوری که هنگام ورود و خروج افراد، زنگ را به صدا در می آوردند.

    عکس دو نفر به دیوار مغازه ی شما نصب شده است. آن دو نفر چه کسانی هستند؟

    یکی پدر پدرم حاج نعمت افشار هست و دیگری پدر مادرم حاج عباسعلی شجاعی که پدر مادرم هم در بازار یک کبابی قدیمی داشتند.

    نویسنده: میثم خوشی

    نوشته های مشابه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *